کیهان:هاشمی نگران ۵۰درصد رای منفی اش است

 

روزنامه کیهان در سرمقاله خود به قلم محمد ایمانی نوشت:

1- شمارش معکوس برای رقم خوردن حماسه‌ای بزرگ در تراز شأن ملت سرزنده ایران آغاز شده است. 31 روز دیگر هرچند که هفتمین رئیس‌جمهور انتخاب خواهد شد اما در عین حال، این روز تاریخی- 24 خرداد- «روز جمهور» است، هرچند که در میان قطب‌های ثروت و نفوذ در همین روزهای اخیر چنان گفت‌وگوها و تبلیغاتی برقرار بوده که گویا انتخابات ملک طلق طیف فتنه و انحراف است و این اشراف سیاسی دو طرف هستند که تکلیف را مشخص می‌کنند؛ «جمهور» نیز نهایتا سیاهی لشکری هستند که باید در زورآزمایی آن دو طیف پارسنگ این طرف یا آن طرف باشند!
2- در انتخابات 8 سال پیش تلقی این بود که دو قطبی اصلی، دو قطبی هاشمی- احمدی‌نژاد است. سال 1388 نیز چنین القا شد که دو قطبی اصلی همین است و حتی در اغتشاش پدید آمده ادعا بر این بود که نزاع موجود بر سر آرای دو طیف است. اما اتفاقات آن 8 ماه تاریخی-که کام مردم خوب ما را تلخ کرد- انفجار بزرگ اطلاعات بود تا معلوم کند محل نزاع، موضوع مهم‌تر و بزرگتری شامل گلاویز شدن پیاده‌نظام آمریکا و اسرائیل و انگلیس با اصل اسلام و انقلاب اسلامی و میراث بزرگ حضرت امام‌خمینی(ره) یعنی جمهوری اسلامی و ولایت فقیه است. هنوز آتش فتنه با غیرت انقلابی جمهور- همان حماسه‌آفرینان 40 میلیونی 22 خرداد- در نهم دی 1388 خاموش نشده بود، که زخم انحراف در طرف مقابل دو قطبی کذایی سر باز کرد و مجددا به رسم فتنه‌گران به چالش با معیشت و معتقدات جمهور و تعارض با رکن جمهوری اسلامی (ولایت فقیه) پرداخت؛ تا معلوم شود چالش اصلی فراتر از دو قطبی تنگ‌مایه هاشمی- احمدی‌نژاد است.
این حقیقت را «بیژن-ح» از اعضای مرکزیت حزب توده در تاریخ 23 مهر 1391 و در مصاحبه با سایت «گروهک ملی- مذهبی» مورد تاکید قرار داد. او می‌گوید «آماج اصلی مخالفت‌ها و انتقادات اپوزیسیون باید حاکمیت و رهبری باشد. در عین حال که نباید نسبت به سهم هر کدام از این آقایان (هاشمی و احمدی‌نژاد) بی‌اعتنا باشیم اما باید توجه داشته باشیم که آماج اصلی ما، حاکمیت به رهبری آقای خامنه‌ای و نه این سیاست احمدی‌نژاد یا آن رفتار هاشمی رفسنجانی است». همین تلقی اکنون به سیاست اصلی محافل مخالف جمهوری اسلامی تبدیل شده و به همین دلیل نیز، انتقادهای خود نسبت به هاشمی و احمدی‌نژاد را کنار گذاشته‌اند.
3- اگر فعلا از حلقه حاشیه‌ای و زائده‌ای «انحراف» صرف‌نظر کنیم - که قرار است خروجی رفتار آن در ظرف فتنه جمع شود- رصد نموداری موضوع نامزدی آقای هاشمی طی 7-6 ماه اخیر از نوسان‌های تند و شگفت‌انگیز حکایت می‌کند. پایگاه اینترنتی مشرق 27 اسفند سال گذشته ضمن گزارش دیدار نمایندگان ادوار مجلس با هاشمی رفسنجانی، از قول وی می‌نویسد «دیگر توان جسمی لازم را ندارم. امروز داشتم خاطرات دوران جنگ را می‌خواندم که در یک روز به کرمانشاه و ایلام و خرمشهر رفتم و شب به تهران برگشتم اما الان راه رفتن برایم مشکل شده است.»اما حتی اگر به دیده تردید به خبر ملاقات هاشمی با نمایندگان ادوار نگریسته شود، اظهارات پنج ماه قبل‌تر آقای هاشمی روشنگر است. او 17 مهرماه 1391 در مصاحبه با روزنامه آرمان ضمن تکذیب نامزدی انتخابات تصریح می‌کند «من دیگر آمادگی این کار را ندارم. من در حال حاضر مثل گذشته در جریان مسائل کشور آن‌گونه که اتفاق می‌افتد نیستم... این حرف را من به آقای ناطق زدم و گفتم هنوز وضع جسمی و سن شما بهتر از من است و بیایید... گفتم که دیگر نمی‌توانم بیایم».
4- در این میان دغدغه دیگری وجود دارد که هرچند از زبان خود آقای هاشمی بیان نشده اما حامیان وی مکررا ابراز کرده‌اند. شنبه گذشته بود که صادق زیباکلام در مصاحبه با روزنامه آرمان و با وجود حمایت شدید از نامزدی هاشمی تصریح کرد «اتفاقا از خیلی جهات ایشان انتخاب مناسبی نیست. مورد اول همان سن ایشان است. مسئله دیگر این است که رای منفی آقای هاشمی کم نیست؛ یعنی خیلی‌ها از ایشان خوششان نمی‌آید... من 5 سال پیش با ایشان مصاحبه کردم. آقای هاشمی اصطلاحا خیلی دنده پهن هستند اما بارها و بارها در جریان آن گفت‌وگوها عصبانی می‌شدند و از کوره در می‌رفتند». این رای منفی چه قدر می‌تواند باشد؟ این بخش را علی شکوری‌راد- عضو مرکزیت حزب مشارکت- 30 مهر 91 در گفت‌وگو با روزنامه اعتماد توضیح داده، آنجا که به رغم تاکید بر حمایت خود از هاشمی در سال 84 می‌گوید «تحلیل ما این بود که هر نامزدی با هاشمی به دور دوم برود، برنده خواهد بود چون آقای هاشمی در جامعه 50درصد رای منفی داشت... مردم هم در حقیقت در مرحله دوم به احمدی‌نژاد رای مثبت ندادند، بلکه رای نه به هاشمی را به حساب احمدی‌نژاد ریختند.»
5- با این اوصاف چه اتفاقی می‌افتد که هاشمی 79 ساله بر حسب اخبار، در آخرین ساعت تصمیم به نامزدی می‌گیرد. 21 اسفند سال گذشته محسن هاشمی در مصاحبه با نشریه مثلث گفت «عده‌ای به آقای هاشمی برای نامزد شدن فشار می‌آورند.» هاشمی یک ربع مانده به پایان زمان اسم‌نویسی ثبت‌نام کرد، در حالی که هنوز برخی از تردیدهای جدی‌اش برطرف نشده بود. او ثبت‌نام کرد اما تردیدها سرجای خود باقی است. این تردید بیش از آن که متوجه حاکمیت و نظام باشد، متوجه مدعیان حمایت از هاشمی است. هاشمی برخلاف آنچه در اظهاراتش گفت که باید ببیند نظر رهبری چیست، نظر کلی رهبر انقلاب را می‌دانست. او همچنین می‌دانست که رهبر معظم انقلاب به هر یک از نامزدها که با ایشان ملاقات کرده‌اند مانند همیشه فرموده‌اند «من نه می‌گویم بیایید و نه می‌گویم نیایید. من تکلیف نمی‌کنم.» بنابراین او می‌دانست که نه نیامدنش قابل انتساب به رهبری است و نه آمدنش. موضوع عملکرد هاشمی در حوادث 4 سال پیش نیز بحث دیگری است. اما تردید اصلی هاشمی که همچنان نتوانسته بر آن غلبه کند، موضع مدعیان حمایت است؛ طیف‌هایی که در انتخابات سال 76 از حمایت ویژه هاشمی (مانند ترغیب پنهان کارگزاران به حمایت از خاتمی و القای تقلب به نفع ناطق نوری در نمازجمعه) برخوردار شده بودند، اما درکمتر از 2 سال تسویه حساب بسیار زشتی با او- به خاطر دشمنی‌های دهه اول انقلابشان با هاشمی که تا سال‌های 73 و72 ادامه یافت- انجام دادند. احتمال پیروزی هاشمی، اول دردسرهای او با این جماعت است و ناکامی محتمل‌تر او، دردسری مشابه؛ بگذریم از اینکه همان محافل از «قمار بزرگ» و «آخرین بازی در آخرین فصل زندگی سیاسی هاشمی» یاد می‌کنند.
یکی از این گویندگان، ماشاءالله شمس‌الواعظین سردبیر نشریات زنجیره‌ای دوره اصلاحات است که از نامزدی هاشمی به عنوان اقدامی ستایش‌برانگیز یاد کرده است. دو اظهارنظر از این فرد در سالهای 84 و 80 به یادگار مانده است. وی 31 خرداد 84 (حد فاصل مرحله اول و دوم انتخابات) در دانشگاه تربیت مدرس گفته بود «در دیدار یک ساعته به هاشمی گفتم به دوستی شما نمی‌توان اعتماد کرد اما به خصومت شما می‌توان اعتماد کرد»! وی اواخر شهریور 1380 نیز به خبرگزاری دانشجویان می‌گوید «در ملاقات با آقای هاشمی از وی تقاضا کردم [در انتخابات مجلس سال 78]روی باسکول اجتماعی نرود و در ساحت سیاسی به عنوان بالانس (متعادل‌کننده) باقی بماند و علاوه بر این در نیمکت ذخیره دولتمردان بماند و به نیروهای جدید امکان تمرین مدیریت سیاسی بدهد.»
6- هاشمی نه تنها از اصلاح‌طلبان و عقبه اپوزیسیونی آنها خاطرجمع نیست، بلکه حتی از فائزه و مهدی هاشمی نیز در درون خانواده اطمینان خاطر ندارد. محبت پدر و فرزندی و تاثر از بازداشت آنان به جای خود! اما این تعبیر هم از فائزه هاشمی است که 20 فروردین 92 از «دوستان بهایی و سازمان مجاهدین [منافقین] و لائیک خود در زندان» خبر داده و گفت «بابا گله‌های طرف مقابل را منتقل کرد که چرا به مجاهدین، منافقین نمی‌گویم یا چرا روابط خوبی مثلا با مجاهدین [سازمان تروریستی منافقین] و بهایی‌ها دارم.» آیا این گلایه خود هاشمی نیز که توسط منافقین ترور شد، نیست؟ همین مضمون در فایل‌های صوتی منتشره از مهدی هاشمی با مضمون تلاش برای ایجاد تقابل میان پدر و جمهوری اسلامی و «ایستادن مقابل نظام» به تصریح به چشم می‌خورد؛ مسئله‌ای که به معنای سر شاخه نشستن و بن بریدن است. هاشمی پیش از آن که در اندیشه 50 درصد رای منفی باشد، به شهادت فائزه هاشمی مجبور است میان خرد و سابقه مبارزات انقلابی خود یا عواطف و هیجانات سیاسی و خانوادگی دست به انتخابی سخت بزند.
7- هاشمی می‌داند که نمی‌تواند چشم به حمایت‌های متواتر و مستدل طیف‌های گوناگون ضد انقلاب ببندد یا حقیقت رویارویی انقلاب- ضد انقلاب را در حباب تنگ دو قطبی‌های جعلی نظیر «هاشمی- احمدی‌نژاد» جا دهد. او می‌شنود که رادیو فردا ارگان رسمی سازمان سیا- 18 بهمن 91- از حاکمیت دوگانه دفاع می‌کند و می‌گوید «برای ایجاد هزینه علیه نظام، باید از فرصت ایجاد ستاد برای هاشمی استفاده کرد. نامزدی او می‌تواند فرصت ضربه به حاکمیت باشد، حتی اگر هاشمی ذره‌ای سودای دموکراسی و آزادی نداشته باشد» یا «تقی- ر» عضو بازداشت شده و متواری گروهک ملی- مذهبی در تاریخ 15 آذر 91 می‌نویسد «فضایی که ممکن است هاشمی از درون برای اپوزیسیون بسازد، نقدتر از حرکت اپوزیسیون یا اقدام خارجی است. تقدیر ما این بود که یکی مانند موسوی و کروبی جلو بیفتد و ماجرا ایجاد کند، بعد بقیه به دنبال ماجرا می‌روند» و بالاخره آقای هاشمی به خاطر می‌آورد که در مصاحبه با صادق زیباکلام گفت «یک بار همین آقایان جلایی‌پور، شمس‌الواعظین و سازگارا در اوج قضایای 78 وقت گرفتند و آمدند همین جا نشستند و حرف‌هایی زدند و گفتند مطالبات مردم از حد گذشته و این‌گونه نمی‌شود دیگر به حاکمیت ادامه داد. من به آنها گفتم شما روی همین امواج که خیال می‌کنید مال شماست فعلا سوار شده‌اید اما این‌گونه فکر نکنید و خودتان را به جایی نیندازید که نتوانید بعدا بلند شوید. نظام و حاکمیت این جوری است و همین جورها می‌ماند. نظام وقتی احساس خطر کند، کار خودش را می‌کند چون به اندازه کافی می‌تواند خیابان‌ها را پر کند. همین‌طور که در 22 بهمن و انتخابات کرد. ابزاری دست حکومت است و اگر بخواهند شلوغ کنند، برخورد می‌کند. به علاوه مردم طرفدار نظام هم به اندازه کافی برخورد می‌کنند.»
8- این نوشته ناقص می‌ماند و باید در فرصتی دیگر مضمون آن را بسط داد. تنها یک جمله باید گفت و آن اینکه به فضل الهی، به تدبیر رهبر فرزانه انقلاب و همت بلند ملت موقعیت شناس ایران، حماسه‌ای بزرگ رقم خواهد خورد. این قطعی است چه هاشمی در انتخابات باشد یا نباشد- که بودن وی بنابر برخی استدلال‌ها مطلوب‌تر است!- اما مهم این است که دشمنان اصلی انقلاب از رفتار امثال هاشمی و احمدی‌نژاد برای خدشه در حماسه ملی استفاده نکنند. از نجابت ملت صبور ایران باید حذر کرد و از تجارب گذشته عبرت آموخت؛ هرچند که ما اکثرالعبر و اقل‌الاعتبار.

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا